گفتار دوم : ریشه های تاریخی و تجربی انقلاب اسلامی

گفتار دوم : ریشههای تاریخی و تجربی انقلاب اسلامی در بخش پیشین روشن شد که اسلام و مذهب تشیع در بطن خود مایههای انقلابی و جهادی دارند و انقلاب اسلامی نیز از این زمینه و بستر آماده بهرهمند بوده است. بخش قبلی اثبات وجود نظریه انقلاب و جواز طغیان علیه حاکم ظا

گفتار دوم : ريشههاي تاريخي و تجربي انقلاب اسلامي

در بخش پيشين روشن شد كه اسلام و مذهب تشيع در بطن خود مايههاي انقلابي و جهادي دارند و انقلاب اسلامي نيز از اين زمينه و بستر آماده بهرهمند بوده است. بخش قبلي اثبات وجود نظريه انقلاب و جواز طغيان عليه حاكم ظالم در اسلام و مكتب تشيع بود كه ميتوان آنرا مباني نظري و يا زمينههاي مكتبي و عقيدتي انقلاب اسلامي دانست. در واقع انقلاب اسلامي به نحوي با اين مباني و زمينهها پيوندي ناگسستني دارد و ملت ايران خواه ناخواه، بخشي از توجيه قيام سراسري خود را از اين مباني ميگرفت.

اما اينها تنها منبع و منشأ الهام و توجيه براي ملت ما نبودند و براي تكميل مباني توجيه قيام ملت ايران، بايد به ريشهها و زمينههاي تاريخي اين قيام هم توجه كرد. به عبارت ديگر بايد اين مسأله روشن شود كه آيا اگر اين مباني مكتبي و عقيدتي نبود، ملت ايران ديگر قيام نميكرد؟ آيا ملت ايران، بدون وجود اين مباني، باز هم قيام ميكرد يا نه؟ اگر پاسخ مثبت باشد، بايد اين احتمال را هم در نظر گرفت كه ملت ايران علاوه بر الهام از منابع لايزال مكتب الهي، از منابع ديگري هم براي انقلاب الهام گرفتهاند و آن هم ميتواند تاريخ و هويت فرهنگي اين ملت باشد.

گرچه اين تاريخ و هويت هم به مدت 13 قرن همزاد و همراه مكتب و عقيده بوده و تفكيك آن دو از هم مشكل است، ولي وجود اين سابقه طولاني مدني و فرهنگي ما را به فهم ديگري از ريشههاي انقلاب ميرساند كه تحت عنوان ريشههاي تاريخي و

[94]

تجربي انقلاب اسلامي مطرحند. از اين نظر، انقلاب اسلامي علاوه بر اين كه الهام گرفته از مباني مكتبي و عقيدتي است،يك امرتاريخي و فرهنگي است.

مفهوم ريشههاي تاريخي: براي اين كه مفهوم تاريخي بودن انقلاب اسلامي (در عين اسلامي و مكتبي بودن آن) روشن شود، بهطور خلاصه مفهوم آن را توصيح ميدهيم. ريشههاي تاريخي را در اين چارچوب به سه مفهوم ميتوان در نظر گرفت كه هر سه هم به فهم بيشتر بحث كمك ميكنند.

1. ريشههاي تاريخي را ميتوان به مفهوم مصاديق تجربي و عملي همان مباني مكتبي و نظري در نظر گرفت و به اين بحث پرداخت كه در طول تاريخ معاصر ايران جنبشها و قيامهاي متعددي به وقوع پيوسته كه همه آنها هم بر اساس اسلام و مباني مكتبي بوده است. يعني ملت ما علاوه بر اعتقاد به وجود نظريه انقلاب و جواز طغيان عليه حاكم ظالم در متن اسلام، در عمل نيز اين نظريه را به كار برده است و اين جنبشها در واقع مصاديق تجربي و تاريخي همان نظريه مكتبي هستند. يعني فقط ما مدعي نيستيم كه در اسلام، جواز انقلاب و مبارزه وجود دارد، بلكه گذشتگان هم به اين نتيجه مهم رسيده و بر اساس آن عمل كردهاند. بنابراين، انقلابي بودن اسلام امري مسلم و پذيرفته شده است; هم به لحاظ نظري و هم به لحاظ تاريخي.

ملت ايران به عنوان يك ملت مسلمان و سابقه طولاني تشرّف به اسلام، از مايههاي انقلابي و جهادي اسلام بهره برده است و اين بار هم مثل گذشته به اصل خود تمسّك جسته است و در واقع كاري عجيب و خارقالعاده و غير منتظره نكرده است. بنابراين ريشههاي تاريخي به اين مفهوم است كه ملت ايران، همان نظريه مكتبي و اسلامي را در عمل پياده و تجربه كرده است و اين تجربيات ارزنده بايد به عنوان پشتوانه تاريخي و تجربي انقلاب اسلامي، همواره مدّ نظر محققين باشد.

2. مفهوم ديگر ريشههاي تاريخي هم ميتواند اين باشد كه انقلاب اسلامي، گذشته تاريخي ملت ما را نفي نكرده و نوعي گسست تاريخي براي ملت ايران به وجود نياورده است. در خيلي از انقلابها، گذشته قبل از انقلاب نفي ميشود و همه

[95]

چيز آن به نوعي تحقير و تخطئه ميشود و همه بدبختيها و شرور به آن نسبت داده ميشود و بهگونهاي از آن، تبّري جسته ميشود. ولي انقلاب اسلامي ريشه در تاريخ ما دارد و گذشته را هم با خود زنده كرده و در واقع حاصل جمع گذشته تاريخي ماست. نوعي بازگشت به هويت تاريخي ماست. انقلاب اسلامي بر خلاف انقلابهاي چين، روسيه و نظاير آن، گذشته تاريخي ملت ايران را نفي نكرده و در پيوند با اين گذشته تاريخي مفهوم پيدا ميكند.

ملت ايران در طول تاريخ خود مبارزات مهم و سوابق درخشاني از قيام و انقلاب داشته و انقلاب اسلامي نيامده است تا با تخريب و تخطئه آنها، مدار و مسير ديگري با هويت جديد خلق كند; انقلاب اسلامي تكميل و اصلاح همان مبارزات گذشته است كه به دلايل و عوامل مختلفي به ثمر نهايي نرسيده بودند. از اين نظر، انقلاب اسلامي در تداوم سنت طولاني مبارزاتي ملت ايران، (1) و به تعبيري حاصل جمع گذشته تاريخي ملت ايران است. (2) اين ريشههارا ميتوان به چندين قرن قبل هم تسرّي داد.

در مفهوم دوم ريشههاي تاريخي، اين جنبشها و قيامها حتي اگر به طور كامل مبتني بر نظريه مكتبي هم نباشند، باز هم به عنوان يك آينه و سابقه تاريخي، همواره پيش روي ملت ايران هستند و ملت ما از عبرتهاي آنها استفاده ميكند و به آنها به عنوان سند و سابقه افتخار خود توجه دارد. بر همين اساس در انقلاب اسلامي، ملت ايران علاوه بر اين كه در پي مجوزهاي مكتبي و اسلامي قيام بودند، به سابقه مبارزاتي اسلاف خود نيز توجه داشتند و از آنها نيز الهام ميگرفتند و ما از اين مبارزات و قيامها، فقط به عنوان پروندههاي سابقه درخشان اين ملت بهره ميجوييم و انقلاب اسلامي را هم يكي از حلقههاي اين افتخارات ميدانيم.

3. يك مفهوم ديگر ريشههاي تاريخي انقلاب اسلامي اين است كه ملت ايران به لحاظ تاريخي و فرهنگي، انقلابي هستند و خصلت انقلابي دارند. روحيه انقلابي و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. منوچهر محمدي، پيشين، صص 8 ـ 97.

2. حامد الگار، انقلاب اسلامي در ايران، ترجمه مرتضي اسعدي و حسن چيذري (تهران: انشتارات قلم، 1360)، صص 20 و 57.

[96]

جهادي ملت ايران جداي از اين كه ريشه در اسلام و مكتب تشيع دارد، جزئي از هويت ملّي ايرانيان است كه حتي ميتوان در دوره قبل از اسلام هم آن را سراغ گرفت.

ملّت ايران، در ذات يك ملت انقلابي است و در طول تاريخ همواره به عنوان ملتي شجاع، غيور، فداكار و اهل مبارزه و تلاش مطرح بوده است. ضربالمثل عاميانه صورت خود را با سيلي سرخ نگهداشتن اشارهاي است به همين روحيه غالب ايرانيان.

ملت ايران در طول تاريخ مورد تهاجمات و تجاوزات زياد قرار گرفته ولي نه اصالت و هويت خود را از دست داده و نه هيچ گاه در دوره جديد مستعمره و تحتالحمايه رسمي هيچ قدرت و ابرقدرت بيگانهاي بوده است كه نمونهاي از روح آزادگي و تحملناپذيري ظلموستم و اجبار است. اين كه ملت ايران براحتي حاضر است براي رسيدن به اهداف معمولي و كوچك، بهايي گران بپردازد و با ايثار جان به مطلوب خود برسد، نمادي از همين روح انقلابي است.

از اين نظر، انقلاب و مبارزه كردن و در مقابل ظلموستم و زورگوييهاي بيمنطق سرتسليم فرود نياوردن، بخشي از هويت ملت ماست. وقتي انقلابي به عظمت و بزرگي انقلاب اسلامي برپا ميكنند و تا آخر برآن پاي ميفشارند و مصمم ميشوند كه پاي همه مشكلات و دردسرهاي آن بايستند، نبايد تعجب كرد. وقتي با آن همه شهيد و مجروح و فشارها و محدوديتها، با دست خالي به جنگ توپ و تانك و مسلسل در خيابانها ميرفتند، براي ملت ايران چيزي خارق العاده و غير معمول نبود، بلكه كاملاً طبيعي بود و اين بار نيز ملت ايران، يكي از پروندههاي سابقه خود را مرور ميكرد و باز ميآفريد.

به عبارت ديگر، ملت ايران براي ورود به صحنه انقلاب و مبارزه، سابقه درخشان انقلابي خود را نيز به عنوان آينهاي شفاف در مقابل داشت و از آن مدد ميجست. ملت ايران از اين نظر، يك ملت سابقهدار است كه پروندهاي قطور از قيامها و مبارزات استقلال طالبانه و آزاديخواهانه دارد و در بررسي ريشههاي انقلاب اسلامي بايد به اين سابقه هم توجه داشت و سپس حكم صادر كرد.

[97]

ملتي كه در دوره جديد حداقل هر 20 يا 25 سال يك قيام و نهضت سراسري (1) را به ثبت رسانده است، ورود در صحنه يك انقلاب ديگر مثل انقلاب اسلامي، برايش بسيار طبيعي و عادي است و نبايد با تعجب و به ديده يك امر خارقالعاده به آن نگريست و تصور كرد كه شايد عوامل و مسايل مرموز و غير منتظرهاي موجب آن شده است. توجه به اين مفهوم ريشههاي تاريخي، حاكي از آن است كه چيز خيلي تازهاي در تاريخ حادث نشده و ملت ايران يكي از پروندههاي مبارزات پيشين خود را ديگر بار پيگيري كرده و به ثمر نهايي رسانده است.

اگر از اين منظر به انقلاب اسلامي نگاه كنيم، انقلاب اسلامي نداي هويت تاريخي ماست كه در شرايط مقتضي باز هم به صدا در آمده است. در خيلي از كشورها و بخصوص همسايگان ايران، مسايل و مشكلات شايد بيش از دوره قبل از انقلاب اسلامي در ايران باشد و با اين كه مسلمان هم هستند، اما روحيه و خصلت انقلابي مثل ملت ايران ندارند. شايد راحتطلبي، تحمل ظلموستم و خوشگذراني جزء فرهنگ و ذات آنها باشد و گرنه در بسياري از عوامل و فاكتورها ممكن است با ما مشترك باشند، ولي سابقه انقلابي و مبارزاتي آنها خيلي كم است كه بخشي از توجيه آن، مربوط به هويت فرهنگي و تاريخي آنهاست. با اين تعبير، انقلاب اسلامي هم براي ملت ايران، چيز جديد و بيسابقهاي نبود و دليلي ندارد بپرسيم چرا ملت ايران در سال 1357 انقلاب كرد؟ اين بار هم ملت ايران، خصلت دروني و ذاتي خود را بروز داد و اين بخشي از توجيه انقلاب اسلامي است كه با توجيهات ديگر، در مجموع به تبيين انقلاب اسلامي كمك ميكند.

موضوع ريشههاي تاريخي: در اين بخش، به عنوان ريشههاي تاريخي و سوابق تجربي انقلاب اسلامي بايد به برخي از مهمترين قيامها و جنبشها و انقلابهاي سياسي ـ اجتماعي ملت ايران اشاره كرد. گرچه سابقه اين قيامها ممكن است به قرنها قبل و حتي صدر

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. اين قيامها و مبارزات سراسري كه در سطح كلان ملي بوده، جدا از نهضتها و قيامهاي محلي و منطقهاي است كه در گوشه و كنار كشور وجود داشته و تعدادشان هم زياد بوده است رجوع شود به: مظفر نامدار، رهيافتي بر مباني جنبشها و مكتبهاي سياسي شيعه در صد ساله اخير (تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1376)، صص 293 ـ 288.

[98]

اسلام برسد، (1) ولي در اين مختصر كه بخشي از ريشههاي انقلاب اسلامي مورد نظر است و حتي در تمام اين درس نيز امكان بررسي همه اين قيامها و جنبشها نيست، تنها به مهمترين قيامها و انقلابهاي ايران در دوره معاصر بسنده ميكنيم كه به طور عمده عبارتند از: جنبش تنباكو، انقلاب مشروطه، جنبش ملي شدن نفت و قيام 15 خرداد 42.

در مورد اين جنبشها ذكر اين نكته ضروري است كه بررسي و تحليل جزئيات وقايع و مسايل آنها مدّ نظر نبوده و ما با پذيرش واقعيت آنها در تاريخ، فقط به برخي از وجوه و ابعاد آنها كه ارتباط با انقلاب اسلامي دارد و ميتواند به عنوان ريشه انقلاب اسلامي مورد توجه قرار ميگيرد، ميپردازيم. چون بحث ما ريشههاي انقلاب اسلامي است و جنبشهاي گذشته را هم در نسبت و ارتباط با انقلاب اسلامي مورد استفاده قرار ميدهيم. (2)

نكته ديگر اين كه مفاهيم اسلامي و ارزشي دست مايه اين قيامها بوده است; همان گونه كه در بخش پيشين گفتيم، در متون و منابع اسلامي همواره موضوع ظلم ستيزي و استكبارزدايي جزء وظايف مسلمانان و دست مايه نظريه سياسي شيعه در قيامها و انقلابها بوده است. مفهومي كه از صدر اول تا عصر جديد همواره دست مايه قيامها و جنبشهاي شيعي بوده، عبارت است از: حفظ بيضه اسلام يا حفظ كيان اسلام.

در طول تاريخ تشيع، جنبشها و قيامهاي متعددي با همين هدف به وقوع پيوسته كه از قيام تاريخي عاشورا تا عصر جديد را پوشش ميدهند. (3) در عصر جديد با ظهور پديده استعمار خارجي و تداوم سلطنتها و استبداد طولاني، مباحث استعمار زدايي و استبداد ستيزي هم در چارچوب مفهوم حفظ كيان اسلام مطمحنظر انقلابيون و قيامگران

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. برخي از منابع، اين جنبشها را از صدر اسلام تا زمان حاضر پوشش دادهاند و در واقع آنها را به عنوان جزئي از سرفصلهاي اين درس مورد بحث قرار دادهاند. سرفصلهايي هم كه شوراي عالي برنامهريزي براي اين درس ارايه داده و در مقدمه به آنها اشاره شد، مبيّن همين است. رجوع شود به: عميد زنجاني، پيشين، صص 430 ـ 121.

2. در مورد اين جنبشها و قيامها نيز در برخي رشتهها مثل علوم سياسي و تاريخ، واحدهاي درسي جداگانهاي با سرفصلهاي مشخص وجود دارد و به همين دليل در اين درس عمومي پرداختي به جزئيات آنها ضرورتي ندارد.

3. براي مطالعه تاريخي اين جنبشها مراجعه شود به: عميد زنجاني، پيشين، صص 430 ـ 121.

[99]

بوده است. به عبارت ديگر، در تاريخ معاصر ايران، هدف اصلي حفظ كيان اسلام در دو جبهه داخلي و خارجي به گونهاي عمل كرده كه در واقع سه مفهوم اصلي حفظ بيضه اسلام، مقابله با استعمار خارجي و مبارزه با استبداد داخلي دستمايه قيامها و مبارزات ملت ايران شده است و همه جنبشها را با اين ديد كلان بايد مورد توجه قرار داد.




| شناسه مطلب: 79735